تولد داداشی
بعد از مدت ها دوباره اومدم با خبر جدید و اونم تولد داداشی جونم هست که به صورت غیر قابل انتظار بیست وسه روز زودتر از موعد در 12 دی ماه بدنیا اومد مامان تا همون روز سرکار بود و شب تو خواب کیسه آب بچه پاره شد حدود 4 صبح بعد مامان جون اومد و با اون حدود ساعت 5 ونیم رفتن بیمارستان و بابا جون هم پیش من موند بچه خیلی زود بدنیا اومد حدود ساعت 7 و 10 دقیقه و اسمش شد محمد پارسا. همه در شک بودن که چی شد یهویی این بچه بدنیا اومد عصر مامانی رو مرخص کردن و منم با بابا جون اومدم خونه و برای اولین بار دیدمش. البته تا چند روز اول بیشتر سرم به مهمونایی که میومدن گرم بود و زیاد دور و بر بچه نبودم مخصوصا که زرد بود و زیر مهتابی بود. بعدش هم که سرما خوردم و دو ش...
نویسنده :
مهرسا
20:41